ده باور احمقانه که مانع موفقیت شماست
من و دوستانم در یک مهمانی درمورد باورهایی که قبلا داشتیم و حالا میدانیم احمقانه و مضر بودند میخندیدیم. خیلی از این عقاید اساس روابط شکست خورده ما بودند و بقیه عقاید هم موفقیت شغلیمان را به تاخیر انداختند.
عقاید، نوع نگاه و قضاوتی که درباره خودمان میکنیم را شکل میدهند، اینکه دیگران را چگونه میبینیم و چه قضاوتی درباره آنها داریم و همینطور نسبت به موقعیتمان در خانه و محل کار. تقریبا هرکاری که انجام میدهیم، از دیدگاههای ما و طرز تعریفمان از درست و غلط یا خوب و بد در دنیا ناشی میشود.
وقتی باور داشته باشیم عقایدمان کاملا درست هستند، زیانبخش میشوند؛ بیشتر عقاید، صرفا ایده و نظر هستند. ما نسبت به اعتبار عقایدمان خیلی مطمئنیم و در جستجوی اثباتشان نیستیم. ما مصرانه با شواهدی که میگویند چیز دیگری درست است میجنگیم یا نادیدهاش میگیریم؛ با توجیهات از باورهایمان حمایت کرده و هرگز آنها را زیر سوال نمیبریم.
هماکنون به چه عقایدی به سختی پایبندید؟
بله شما به باورها و اعتقادات راسخ برای رفتارهای درست و مفید در طول روز نیاز دارید و نمیتوانید هرکاری را که انجام میدهید زیر سوال ببرید. اما میتوانید زمانی را برای بررسی روابط و موقعیتهایی که بیثمر، نگرانکننده، یاسآور و تحقق نیافتنی هستند تعیین کنید و از خود بپرسید چه باورهایی موجب ناراحتی و مانع خوشحالی شما هستند.
بسیاری از شکستها نتیجه رفتارهای ما هستند یا کارهایی که بهخاطر عقایدمان از انجامشان پرهیز میکنیم. در اینجا نمونههایی از باورهای رایجی را که میتوانند مانع شادی و موفقیت شوند می آوریم. اگر شما چنین عقایدی دارید، به راههای چارهاش دقت کنید:
1. من مجبورم بیشتر تلاش کنم تا مردم ببینند چقدر خوبم.
مردم بیشتر شما را براساس آنکسی که هستید قضاوت میکنند تا براساس کاری که انجام میدهید. در محل کار، باید به دنبال راههای مدبرانه و با سیاست برای نشان دادن تلاشهایتان باشید تا نادیده گرفته نشوند.
2. او با گذشت زمان تغییرخواهد کرد.
بعضی از افراد در مدت کوتاهی تغییر میکنند، بعضیها هم تغییرات خوبی دارند، اما بهتراست توقع نداشته باشیم عقاید و رفتارشان را تغییر دهند. انسانها را همانگونه که هستند بپذیرید و سپس از خودتان مراقبت کنید.
3. من نمیتوانم این رابطه را تمام کنم( یا از شغلم دست بکشم ) چون پیداکردن جدیدش خیلی سخت خواهد بود( اگر اصلا بشود!)
جالب است بدانید وقتی به حرکت و تلاشتان ادامه میدهید، همهچیزبه سمت بهترین شدن تغییر مسیر میدهد.
4.من کارهای خوب برای دیگران انجام میدهم پس آنها باید دوستم داشته باشند.
اینکه با دیگران چه رفتاری دارید( چگونه از آنها قدردانی میکنید، چگونه پذیرایشان هستید، و چگونه به آنها احترام میگذارید ) مهمتر از این است که برایشان چه کاری انجام میدهید.
5. پیروزی همه چیز است.
داشتن روابط محکم و دوستانه در زندگی، مهمترین عامل شادی و کامیابی است.
6. من نمیتوانم احساساتم را درمورد کارم بروز دهم.
اجازه دهید دیگران بفهمند چه وقت و چرا ناامید میشوید، نگران میشوید، ناراحت یا عصبانی میشوید، تا بتوانید راهحلهای بهتر و روابط قویتری پیدا کنید.
7 . در محل کار، دیگر تبعیض خاصی برای زنان وجود ندارد.
در محل کارتان چه تبعیض و اختلاف آشکاری وجود داشته باشد و چه نه، تبعیض غیرارادی هنوز هم در سیاست، تصمیمات و رفتارهای فضای کاری، رونق دارد.
8. من باید یک بینش مشخص داشته باشم، به آن پایبند بمانم و برای آیندهام برنامه ریزی کنم.
تسلیم پذیری و استمرار میتواند منجر به موفقیت شود و همچنین میتواند موجب سرپیچی لجوجانه دربرابر پذیرفتن تغییر گردد.
9. وقتی یک سری از کارها را تمام کنم، کارم سادهتر خواهد شد.
همیشه کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد. استراحتهای منظمی برای خود درنظر گرفته و کارهایی که آرامتان میکند انجام دهید؛ کارهایی که باعث میشود برای ایجاد تعادل در کارتان لبخند بزنید.
10.مردم به من خواهند گفت که چه چیزی میخواهند.
مردم اغلب نمیدانند واقعا چه میخواهند؛ چه شجاعت مطرح کردن خواستهشان را داشته باشند و چه نه.
شما چه عقایدی را به این لیست اضافه میکنید؟ زمانی که جوانتر بودید نسبت به پدر و مادر، معلمها، رهبران مذهبی و دوستان چه عقیدهای داشتید؟ این افراد احتمالا نیتهای خوبی نسبت به سلامتی، موفقیت، و شادی درونیتان داشتند اما بدون اثبات اعتبارشان، اگر باید همچنان به این عقاید پایبند باشید، بهتر است سوال کنید چون ممکن است وقت آن باشد که به چیز دیگری باور پیدا کنید.
آیا قادرید به باورهایتان نگاهی بیندازید و حقیقت چیزهای دیگری را هم بپذیرید؟
رها کردن خود از عقاید کار دشواری است، فرقی نمیکند این افکار تا چه حد مخرب هستند. مغز شما به خود-اکتشافیاش اصرار دارد مخصوصا وقتی که مربوط به اعتقادات خلل ناپذیر باشد. بهتر است فرد دیگری از شما سوالاتی بپرسد تا کمی توقف کرده و فکر کنید. وقتی کس دیگری که به او اعتماد دارید، از شما بخواهد اعتبار و صحت عقایدتان را بررسی کنید، آمادگی بیشتری برای این آزمون خواهید داشت تا اینکه سعی کنید خودتان درعقایدتان رخنه ایجاد کنید.
وقتی با یک منبع مکرر استیصال مواجه میشوید یا در یک موقعیت سخت قرار میگیرید، از یک نفر دیگر بخواهید این سوالات را از شما بپرسد:
1. چه چیزی باعث شده نتوانید چیزی را که الان برایتان کارایی ندارد، تغییر داده و راه متفاوتی در پیش بگیرید؟
2. در مورد این موقعیت، فکر میکنید چه چیزی کاملا درست است حتی برخلاف چیزی که به درستیاش وانمود میکنید یا فکر میکنید روی خواهد داد؟
3. آیا امکان دارد چیز دیگری درست یا ممکن باشد؟
براساس چیزی دیگری که ممکن است درست یا ممکن باشد، چه کار متفاوتی میتوانید انجام دهید تا نتیجه متفاوتی بگیرید؟